سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دراین دنیای بی سامان بشر پشم ! 

سواد و خواندن و شعرودگر ... پشم !

 

فقط پول است و پول است  و فقط پول

سوادوعشق و شادی و هنر پشم !

 

ندارد احترام مادرش را

برای بچه گفتار پدر پشم !

 

نصیحت  های آقای معلم

برای نسل نو باشد پسر پشم

 

ندارم پول تیغ و صاف کردن

رسیده ای خلایق تاکمر پشم !

 

بیا ریش مرا بتراش حلاج !

برای آن لحاف خود ببر پشم !

 

مرا دربانک و پشت گیشه ی خود

نیارددرحساب آن شیرنر،پشم !!

 

گذشته هشت روزازماه و پولم

 کشیده ته، غذا شام و سحر پشم !

 

تصادف کردم وشد درخیابان

دوچرخم پنچرودربا سپر پشم !

 

سرودن با نوشتن :کار ِبی مزد

کتاب و شاعر والاگهر پشم !

 

ندارم چون پس اندازی پس ازاین

شب عید و وطن گردی ، سفر، پشم !

 

وطن باشد بهشت مایه داران

صفای ما و بی پول  ِ دَمَر پشم !

 

شنیدم سکته کردی مایه داری

کشیده ریق ِ رحمت را به سر ،پشم !

 

رضایی شعرتو : بی مزّه باشد

به پیش ِ شاعر صاحب نظر : پشم !!

 





برچسب ها : چرت و پرت  ,

استاد مطهری :

اصطلاحی شده که ما بعضی علوم را علوم دینی و بعضی را علوم غیر دینی بخوانیم.... ممکن است بعضی این طور خیال کنند که سایر علوم بکلی از دین بیگانه اند و هر چه در اسلام درباره فضیلت علم و اجر و ثواب تحصیل علم گفته شده منحصر ایت به آنچه که اصطلاحا علوم دینی گفته می شود.... حقیقت این است که این اصطلاحی بیش نیست.

هر علمی که به حال مسلمین مفید باشد و گرهی از کار مسلمین باز کند، آن علم فریضه دینی و علم دینی است.

منبع : کتاب ده گفتار ص 178/179





برچسب ها : استاد مطهری  ,

داستان کوتاه

روزی که امیرکبیر گریست 

سال 1264 قمرى، نخستین برنامه‌ى دولت ایران براى واکسن زدن به فرمان امیرکبیر آغاز شد. در آن برنامه، کودکان و نوجوانانى ایرانى را آبله‌کوبى مى‌کردند. اما چند روز پس از آغاز آبله‌کوبى به امیرکبیر خبر دادند که مردم از روى ناآگاهى نمى‌خواهند واکسن بزنند. به‌ ویژه که چند تن از فالگیرها و دعانویس‌ها در شهر شایعه کرده بودند که واکسن زدن باعث راه ‌یافتن جن به خون انسان مى‌شود .

هنگامى که خبر رسید پنج نفر به علت ابتلا به بیمارى آبله جان باخته‌اند، امیر بى‌درنگ فرمان داد هر کسى که حاضر نشود آبله بکوبد باید پنج تومان به صندوق دولت جریمه بپردازد. او تصور مى کرد که با این فرمان همه مردم آبله مى‌کوبند. اما نفوذ سخن دعانویس‌ها و نادانى مردم بیش از آن بود که فرمان امیر را بپذیرند. شمارى که پول کافى داشتند، پنج تومان را پرداختند و از آبله‌کوبى سرباز زدند. شمارى دیگر هنگام مراجعه مأموران در آب انبارها پنهان مى‌شدند یا از شهر بیرون مى‌رفتند.

روز بیست و هشتم ماه ربیع الاول، به امیر اطلاع دادند که در همه‌ى شهر تهران و روستاهاى پیرامون آن، فقط سیصد و سى نفر آبله کوبیده‌اند. در همان روز، پاره دوزى را که فرزندش از بیمارى آبله مرده بود، به نزد او آوردند. امیر به جسد کودک نگریست و آنگاه گفت: ما که براى نجات بچه‌هایتان آبله‌کوب فرستادیم. پیرمرد با اندوه فراوان گفت: حضرت امیر، به من گفته بودند که اگر بچه را آبله بکوبیم جن زده مى‌شود. امیر فریاد کشید: واى از جهل و نادانى، حال، گذشته از اینکه فرزندت را از دست داده‌اى، باید پنج تومان هم جریمه بدهی. پیرمرد با التماس گفت: باور کنید که هیچ ندارم. امیرکبیر دست در جیب خود کرد و پنج تومان به او داد و سپس گفت: حکم برنمى‌گردد، این پنج تومان را به صندوق دولت بپرداز.

چند دقیقه دیگر، بقالى را آوردند که فرزند او نیز از آبله مرده بود. این بار امیرکبیر دیگر نتوانست تحمل کند. روى صندلى نشست و با حالى زار شروع به گریستن کرد...

در آن هنگام میرزا آقاخان وارد شد. او در کمتر زمانى امیرکبیر را در حال گریستن دیده بود. علت را پرسید و ملازمان امیر گفتند که دو کودک شیرخوار پاره دوز و بقالى از بیمارى آبله مرده‌اند. میرزا آقاخان با شگفتى گفت: عجب، من تصور مى‌کردم که میرزا احمدخان، پسر امیر، مرده است که او این چنین هاى‌هاى مى‌گرید. سپس، به امیر نزدیک شد و گفت: گریستن، آن هم به این گونه، براى دو بچه‌ى شیرخوار بقال و چقال در شأن شما نیست.

امیر سر برداشت و با خشم به او نگریست، آنچنان که میرزا آقاخان از ترس بر خود لرزید. امیر اشک‌هایش را پاک کرد و گفت: خاموش باش. تا زمانى که ما سرپرستى این ملت را بر عهده داریم، مسئول مرگشان ما هستیم.
میرزا آقاخان آهسته گفت: ولى اینان خود در اثر جهل آبله نکوبیده‌اند.
امیر با صداى رسا گفت: و مسئول جهلشان نیز ما هستیم. اگر ما در هر روستا و کوچه و خیابانى مدرسه بسازیم و کتابخانه ایجاد کنیم، دعانویس‌ها بساطشان را جمع مى‌کنند. تمام ایرانى‌ها اولاد حقیقى من هستند و من از این مى‌گریم که چرا این مردم باید این قدر جاهل باشند که در اثر نکوبیدن آبله بمیرند.

 

سال 1264 قمرى، نخستین برنامه‌ى دولت ایران براى واکسن زدن به فرمان امیرکبیر آغاز شد. در آن برنامه، کودکان و نوجوانانى ایرانى را آبله‌کوبى مى‌کردند. اما چند روز پس از آغاز آبله‌کوبى به امیرکبیر خبر دادند که مردم از روى ناآگاهى نمى‌خواهند واکسن بزنند. به‌ ویژه که چند تن از فالگیرها و دعانویس‌ها در شهر شایعه کرده بودند که واکسن زدن باعث راه ‌یافتن جن به خون انسان مى‌شود.

هنگامى که خبر رسید پنج نفر به علت ابتلا به بیمارى آبله جان باخته‌اند، امیر بى‌درنگ فرمان داد هر کسى که حاضر نشود آبله بکوبد باید پنج تومان به صندوق دولت جریمه بپردازد. او تصور مى کرد که با این فرمان همه مردم آبله مى‌کوبند. اما نفوذ سخن دعانویس‌ها و نادانى مردم بیش از آن بود که فرمان امیر را بپذیرند. شمارى که پول کافى داشتند، پنج تومان را پرداختند و از آبله‌کوبى سرباز زدند. شمارى دیگر هنگام مراجعه مأموران در آب انبارها پنهان مى‌شدند یا از شهر بیرون مى‌رفتند.

روز بیست و هشتم ماه ربیع الاول، به امیر اطلاع دادند که در همه‌ى شهر تهران و روستاهاى پیرامون آن، فقط سیصد و سى نفر آبله کوبیده‌اند. در همان روز، پاره دوزى را که فرزندش از بیمارى آبله مرده بود، به نزد او آوردند. امیر به جسد کودک نگریست و آنگاه گفت: ما که براى نجات بچه‌هایتان آبله‌کوب فرستادیم. پیرمرد با اندوه فراوان گفت: حضرت امیر، به من گفته بودند که اگر بچه را آبله بکوبیم جن زده مى‌شود. امیر فریاد کشید: واى از جهل و نادانى، حال، گذشته از اینکه فرزندت را از دست داده‌اى، باید پنج تومان هم جریمه بدهی. پیرمرد با التماس گفت: باور کنید که هیچ ندارم. امیرکبیر دست در جیب خود کرد و پنج تومان به او داد و سپس گفت: حکم برنمى‌گردد، این پنج تومان را به صندوق دولت بپرداز.

چند دقیقه دیگر، بقالى را آوردند که فرزند او نیز از آبله مرده بود. این بار امیرکبیر دیگر نتوانست تحمل کند. روى صندلى نشست و با حالى زار شروع به گریستن کرد...

در آن هنگام میرزا آقاخان وارد شد. او در کمتر زمانى امیرکبیر را در حال گریستن دیده بود. علت را پرسید و ملازمان امیر گفتند که دو کودک شیرخوار پاره دوز و بقالى از بیمارى آبله مرده‌اند. میرزا آقاخان با شگفتى گفت: عجب، من تصور مى‌کردم که میرزا احمدخان، پسر امیر، مرده است که او این چنین هاى‌هاى مى‌گرید. سپس، به امیر نزدیک شد و گفت: گریستن، آن هم به این گونه، براى دو بچه‌ى شیرخوار بقال و چقال در شأن شما نیست.

امیر سر برداشت و با خشم به او نگریست، آنچنان که میرزا آقاخان از ترس بر خود لرزید. امیر اشک‌هایش را پاک کرد و گفت: خاموش باش. تا زمانى که ما سرپرستى این ملت را بر عهده داریم، مسئول مرگشان ما هستیم.
میرزا آقاخان آهسته گفت: ولى اینان خود در اثر جهل آبله نکوبیده‌اند.
امیر با صداى رسا گفت: و مسئول جهلشان نیز ما هستیم. اگر ما در هر روستا و کوچه و خیابانى مدرسه بسازیم و کتابخانه ایجاد کنیم، دعانویس‌ها بساطشان را جمع مى‌کنند. تمام ایرانى‌ها اولاد حقیقى من هستند و من از این مى‌گریم که چرا این مردم باید این قدر جاهل باشند که در اثر نکوبیدن آبله بمیرند.

 





برچسب ها : داستان های کوتاه  ,

 

به گزارش ایرنا، زیبا کلام در نامه ای با عنوان «نام و یاد حضرت حق» خطاب به «سرکار خانم دکتر معصومه ابتکار» با عنوان «ریاست محترم سازمان محیط زیست کشور»، نوشته است : 

 

با سلام و تحیات و شرمنده از تصدیع اوقات شریف. خانم دکتر ابتکار مهربان و نوع دوست، من و خانواده ام بی صاحب هستیم و تقاضا داریم بر ما ترحم نموده و صاحب ما شوید. ما چون بی صاحب هستیم، پالایشگاه های کشور هر آشغالی را به نام بنزین و گازوئیل تولید می کنند و هوای شهرهایمان را به این روز سیاه نشانده اند. 

 

ما چون بی صاحب هستیم، علی رغم آنکه کشورمان دارای سومین ذخیره اثبات شده گاز دنیا هست، مع ذلک به واسطه فقدان سرمایه گذاری های لازم به منظور ذخیره سازی گاز در کشور، به مجرد آنکه هوا اندکی سرد می شود جدای از قطع گاز در بخش هایی از کشور، گاز نیروگاه ها و بسیاری از صنایع دیگر هم قطع می شود و آنها لاعلاج می بایستی سوخت های فسیلی مصرف کنند که از نظر میزان آلایندگی هوا با بنزین هایمان کورس گذاشته اند. 

 

شاید اگر بانوی خوش قلب و نیکوکاری مثل شما از راه صدقه و بنده نوازی با تصاحب ما باعث شوند تا ما از بی صاحبی به درآییم، در آن صورت مسئولین دلسوز، فداکار ، و بالاتر از همه ایثارگرمان که فکر دیگری بجز خدمت به این مردم ندارند، وقتی متوجه شوند که ما خیلی هم بی صاحب نیستیم، به خودشان اجازه ندهند که با تولید هر آشغالی در پالایشگاه های کشور هوای شهرهایمان را به این روز سیاه بیندازند. 

 

اعضای اُناث خانواده ام دستان پرمهر و عاطفه آن بانوی نیکوکار را می بوسند. 

 

دعاگو صادق زیباکلام متکفل یک خانواده بی صاحب 

 

 

 



 

 «سیاسی

هیات نظارت بر رفتار نمایندگان» اعلام کرده است نطق اخیر «علی مطهری» نماینده تهران درباره قوه قضائیه که با شکایت دادستانی روبه رو شد در چارچوب انجام وظایف نمایندگی شناخته شد و بنابراین اعلام جرم دادستانی تهران علیه وی بی‌اثر خواهد بود.

 





برچسب ها : تا حدودی سیاسی  ,

جدیدترین سخنان وزیر ارتباطات در رابطه با فیلتر وی چت

محمود واعظی که امروز در برخی شبکه‌های اجتماعی داخلی به گفت‌وگو با کاربران پرداخته بود در پاسخ به پرسش‌های متعددی که در ارتباط با فیلترینگ وی چت و ربط دادن آن به ضررهای مالی اپراتورهای تلفن همراه مطرح شده بود اظهار کرد:«سوالاتی در ارتباط با فیلتر کردن وی چت و .. است که به دلیل کمتر شدن درآمد برخی شرکتها مثل اپراتور اول و دوم بوده، ما شدیدا مخالف این هستیم که برای مسائل اقتصادی بخواهیم شبکه‌ای را فیلتر کنند. من هیچ علایمی ندارم که این فیلترینگ به دلیل مسایل اقتصادی فیلتر شده باشد و با این کار هم شدیدا مخالفم .

به گفته او در آینده بسیاری از تماسها روی همین بستر اینترنت برقرار میشود و لذا ما نمیتوانیم در ایران در مقابل پیشرفت علم مقاومت کنیم و حتی سیاست ما این است و یکی از دلایلی که دنبال این هستیم که پهنای باند زیاد شود این است که همه ارتباطات را چه در داخل و چه در خارج بر همین بستر اینترنت برقرار کنیم و به همین دلیل فیلتر وی چت نباید به دلایل اقتصادی باشد.»





برچسب ها : تا حدودی سیاسی  ,

 

استاد مطهری :

لنین گفته است دین تریاک اجتماع است. یک نفر از نویسنده های عرب از یک فیلسوف مادی دیگری نقل می کند که دین انقلاب ضعفا علیه اقویا و ابرمردهاست. این نویسنده عرب می گوید کدامیک درست است؟ آیا دین تریاک است و وسیله بی حسی است یا انقلاب و جنبش است؟ می گوید هر دو تا درست است :  دین، زندگی است، حرکت است، جنبش است، اما کدام دین؟ آن دینی که پیغمبران آوردند. در عین حال دین تریاک اجتماع است، اما کدام دین؟ آن معجونی که امروز ما ساخته ایم.

منبع : ده گفتار ص 160

 





برچسب ها : استاد مطهری  ,

اولین مطلبی که در باب قدرت به ذهن می رسد همین است که چه گونه می توان آن را مهار کرد؟ آیا مهار کردن قدرت امری اخلاقی هم هست؟

قدرت به فاجعه آفریدن تمایل شدیدی دارد آن هم فجایعی که از پاره ای جهات صد در صد فجایع اخلاقی هستند. بنابراین مهار کردن قدرت سیاسی، کاری کاملا اخلاقی است و لذا اخلاق و ارزش ها در این جا سخنی برای گفتن و نقشی برای بازی کردن دارند.





برچسب ها : راه ناهموار  ,

 

دکتر علی شریعتی :

کسانی که خود هیچند ، می کوشند تا در دیگران، در شلوغی غرق شوند. در آن جاست که پوچی خود را احساس نمی کنند. هر گاه تنها می مانند به وحشت می افتند، چون حتی یک نفر را احساس نمی کنند ....

منبع : دفترهای خاکستری ص 103

 





برچسب ها : دکتر علی شریعتی  ,

مهمترین بخش های سخنان رییس جمهور در جمع هنرمندان :

هر کار بی عیبی هنر است؛ هنر هر کار بدون عیب است و همه ما باید تلاش کنیم هنرمندانه حرف بزنیم؛ هنرمندانه عمل کنیم، هنرمندانه با هم تعامل داشته باشیم .

هنر یعنی عروج فکر از سطح عادی به سطح متعالی؛ همان که در عرفان و فلسفه اسلامی به عالم اعلا تعبیر می شود.

رییس جمهوری با بیان اینکه تقسیم هنرمندان به هنرمندان ارزشی و غیر ارزشی بی معناست، اظهار داشت: هنر یعنی ارزش و هنرمند ارزشمندی است که با کار خلاقانه به تعالی می رسد.

هنرمند جهان را بازآفرینی می کند و کار او در مسیر ارزش های الهی است؛ هنرمند البته در مسیر هنر باید با مردم ذوق مردم، خواست مردم خود را نزدیک کند.

هر گونه فضای امنیتی می تواند جوانه هنر را بخشکاند به تعبیر اقبال گفت که هر گاه خشک مغزی کوته نظر، زمام امور را در دست گرفت هنر مجال بروز نیافت.

رییس جمهوری با بیان اینکه هنرمند می تواند بر هنر نظارت کند، گفت: کارمند دولتی نمی تواند ناظر خوبی برای هنر محسوب شود. چرا نظارت بر سینما، کتاب و موسیقی را به اهلش واگذار نکنیم؟





برچسب ها : تا حدودی سیاسی  ,
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >




درباره وبلاگ

جستجو

آمار


    بازدید امروز : 49
    بازدید دیروز : 338
    کل بازدید : 914443
    تعداد کل یاد داشت ها : 1623
    آخرین بازدید : 103/2/10    ساعت : 2:10 ع

دانشنامه مهدویت

دیگر امکانات